زبان بازار نامهربان
نخستین روزکاری ام در روزنامه فناوران، سردبیر روزنامه به من خبرنگار تازه وارد گفت: باید به دل بازار بزنی و از کف بازار خبر تهیه کنی. سردبیر آدرس بازارهای تخصصی را به عنوان حوزه های خبری من داد و من رهسپار شدم برای شکار خبر و سوژه. پاساژ ایرانیان، پاساژ ولیعصر و ایران، پاسارگاد و رضا مقصد من شد برای شنیدن گلایه و درددل بازار و انعکاس آن در فناوران و من سرشار ازامید و انرژی به دل بازار زدم. اما در روز نخست به جز یکی از کسبه پاساژ ولیعصر که بعدها به کانال معتبر من در تایید اخبار تبدیل شد، کسی رسالت اصلی من را درک نکرد و اکثرا من را به اشتباه بازاریابی دانستند که باید دست به سرش کرد. عده ای هم از ترس عواقب اظهارنظر و درددل با رسانه، خاموش ماندند.
حامد گل جان اکبری
روز خوبی نبود؛ چون در جواب سردبیرم که پرسید چه کردی، حرف زیادی برای گفتن نداشتم. این روند در مراجعه به شرکتهای واردکننده هم برقرار بود. وقتی که تماس میگرفتم تا با مسوولان راجعبه مسایل مختلف صحبت کنم عموما حاضر به مصاحبه نبودند.
اما با حضور پررنگتر در بازار و آگاهی نسبی از رمز و راز و قواعد پیچیده آن، سرانجام توانستم ارتباطاتی با افرادی بگیرم که هم از لحاظ شخصیتی و هم از لحاظ کاری موفق بودند و منابع موثقی برای اطلاع از اوضاع بازار به حساب میآیند.
اما هنوز هم که هنوز است در رابطه من خبرنگار و بازار IT روح بی اعتمادی کاملا از بین نرفته است. تلقی غلط از فرآیند خبررسانی و گاه ارایه اطلاعات غلط با هدف سودجویی شخصی معضلاتی است که در مسیر ما خبرنگاران قد کشیده و آزاردهنده است.
با همه این اوصاف من و همکاران من در این راه پرالتهاب با عشق مینویسیم و به کار خود اعتقاد داریم چرا معتقدیم این نوشتههای بیطرفانه، صرفا به قصد کمک به اعتلای اقتصاد کشور و حمایت از مصرفکننده است و همین نوشتهها میتواند درد بازار بیمار رایانه کشور را فریاد بزند.
* روز خبرنگار مبارک