ویویان مایر فصل گمشده تاریخ عکاسی
از منظر سرنوشت، هنرمندان حرفهای را به سه دسته میتوان تقسیم کرد. دسته اول کسانی هستند که در روزگار حیاتشان قدر میبینند و در صدر مینشینند. چشم و چراغ جامعه و مردمشان میشوند. مدام در بیینالها و رویدادهای هنری در گوشه و کنار جهان مدال و لوح افتخار نصیبشان میشود. و سرانجام هم نامشان پیوسته در رسانهها و سپس در کتابهای تاریخ هنر تکرار میشود. دسته دوم آنانی هستند که برعکس دسته اولیها، از تمام حاشیهها و نتایج نبوغشان گریزان میشوند و ترجیح میدهند مانند جی.دی.سلینجر، سالهای باقیمانده زندگیشان را پشت دیوارهای بلند ملک خصوصی خود در سکوت و آرامش و به دور از هیاهو و تاریخنگاری بگذرانند. دسته سوم هنرمندان شامل کسانی است که شاید شناختهشدهترینشان نقاش بزرگ هلندی ونسان ونگوگ باشد. این گروه از هنرمندان در عین نبوغ آنقدر دیر کشف میشوند که در گمنامی و تنگدستی میمیرند و تازه پس از مرگشان است که آثارشان رکوردشکن بازار هنر و حراجیهای معتبر میشود. عالم عکاسی و به خصوص ژانر «عکاسی خیابانی» اخیرا به طور کاملا تصادفی صاحب یکی از این ستارههای ناپیدای دسته سوم شده است.
در سال ۲۰۰۷، جان مالوف که آن زمان ۲۶ ساله بود روی کتابی درباره محله زندگیاش واقع در شمالغرب شیکاگو کار میکرد. او برای کتابش نیاز به عکسهایی قدیمی و مستند درباره معماری و ساختمانهای قدیمی آن قسمت از شهر داشت؛ بنابراین در حراج وسایل یک انباری متروک، بابت جعبهای که فکر میکرد حاوی نگاتیو عکسهای مورد نظرش باشد ۴۰۰ دلار پرداخت کرد. اما پس از خرید و وارسی جعبه و نگاتیوهای درون آن که مربوط به عکاس ناشناختهای بود، دریافت که هیچ کدام از ۳۰ هزار نگاتیو داخل جعبه، تصویری از معماری و ساختمانهای تاریخی نیست. حدود دو سال بعد که به عکاسی علاقهمند شده بود، از روی کنجکاوی بار دیگر سراغ آن جعبه رفت و اینبار شروع کرد به ظاهر کردن فیلمها و اسکن برخی نگاتیوهای آن و کمکم فهمید که عکسها چیزی بیش از تصاویر معمولی و آماتوری هستند.
مالوف تعدادی از عکسها را در سایت فلیکر قرار داد تا نقدها و نظرهای دیگران را هم درباره آنها بداند. واکنشها گسترده بود و عکسها در مدتی کوتاه تعداد زیادی بازدیدکننده یافتند. روزی در بهار ۲۰۰۹ به طور تصادفی روی یکی از پاکتهای داخل جعبه که مربوط به یک لابراتوار قدیمی بود، به اسمی برخورد که با گذشت زمان کمرنگ شده بود و به زحمت خوانده میشد؛ ویویان مایر. او این اسم را در گوگل جستوجو کرد و نتیجه آن یافتن آگهی ترحیمی در یک رسانه محلی شیکاگو شد مبنی بر اینکه زنی به نام ویویان مایر سه روز پیش از آن در ۸۳ سالگی فوت کرده بود.
ویویان مایر در سال ۱۹۲۶ از پدری اتریشی و مادری فرانسوی در نیویورک به دنیا آمد. او بیشتر عکسهای درخشان خود را در دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی گرفته است. ویویان سال ۱۹۸۷ ۲۰۰ جعبه بزرگ و کوچک داشت که محتویات بیشترشان نگاتیو، فیلم و آلبومهای عکسی بود که حاصل حدود ۳۰ سال عکاسیاش بود. او کمکم از عکاسی سیاه و سفید به سمت عکاسی رنگی تمایل پیدا کرد و سبک کارش را هم تغییر داد و دیگر کمتر برای عکاسی به سفرهای درونشهری میرفت و بیشتر به عکاسی آبستره سرگرم بود. حتی برخی خانوادهها به یاد دارند که او در آخرین ماههای زندگی با آنها، از توده زبالههای محله عکس میگرفت.
ویویان مایر در زمستان ۲۰۰۸ در اثر زمینخوردن روی برف در یک پیادهروی شبانه که عادت همیشگیاش بود، نیاز به مراقبت پیدا کرد و به یک خانه سالمندان در حومه شیکاگو منتقل شد تا اینکه سرانجام در آوریل ۲۰۰۹ در همان محل درگذشت. جنازه او سوزانده و خاکسترش در جنگلی که خاطرات زیادی در آن داشت پراکنده شد.
در عکسهایی که تاکنون از ویویان مایر دیده شده، بسیاری از سوژهها زندگی حاشیهنشینی است و در عکسهای او حقیقت اطراف عکاس به تصویر کشیده شده است؛ چیزهایی که لزوما زیبا نیستند. عکسهایی که گاهی حتی خندهدارند و طنزی تلخ از زندگی روزمره دارند. جان مالوف تاکنون فقط یکدهم نگاتیوهای کشفشده از ویویان مایر را اسکن کرده است او اکنون تعدادی از دوربینهای عکاسی ویویان، حدود ۱۰۰ فیلم ۸ میلیمتری، ۳ هزار عکس چاپشده، نزدیک به ۲ هزار حلقه فیلم ظاهرنشده که ۶۰۰ تایش رنگی است و نیز ۱۰۰ هزار نگاتیو از آثار ویویان را نگهداری میکند.
منبع: عکاسی