آخرین اخبار
facebook Telegram RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی
کد خبر : 199272
تاریخ انتشار : 18 دی 1395 10:45
تعداد بازدید : 3165

گفتاری از فریدون مجلسی، پژوهشگر روابط بین‌الملل

جنگ سایبری و پیگیری اهداف سیاسی در شبکه

در روزهای پایانی سال 2016 جهان شاهد موضع گیری دولت اوباما علیه دولت پوتین و اخراج 35 دیپلمات روس از خاک آمریکا بود. دلیل این امر به گله مندی دولت اوباما از روسیه باز می گردد که بارها دولت روسیه را متهم به دخالت در انتخابات این کشور از طریق هک ایمیل های هیلاری کلینتون و حزب دموکرات، سوءاستفاده از شبکه های اجتماعی و به خطر افتادن امنیت سایبری آمریکا کرد. درحالی که اصلا مشخص نیست 35 دیپلمات اخراج شده روسیه تا چه حدی در این مساله درگیر بوده اند. به ویژه اینکه در جهان امروزی با پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات دیگر نیازی نیست از داخل خاک آمریکا و از طریق دیپلمات های روسی تهدیدات امنیت سایبری انجام بشود و هر فردی از داخل منزل خود در هر نقطه ای از جهان می تواند اقدام به هک و تهدید امنیت سایبری کند.

ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه نیز برخلاف روش های معمول دیپلماتیک، متقابلا مبادرت به اخراج 35 دیپلمات آمریکایی از خاک روسیه نکرد. اما سابقه درگیری های سایبری علنی دو کشور به چند سال پیش باز می گردد. پناهنده شدن ادوارد اسنودن به روسیه که با افشای اسناد محرمانه و فوق محرمانه آمریکا توانست تاثیر منفی بسیار زیادی روی سیاست خارجی این کشور در جهان بگذارد، آمریکا را خشمگین کرد و چون قانون استرداد مجرمان بین این دو کشور وجود ندارد، آمریکا نمی تواند درخواست استرداد اسنودن را از روسیه مطرح کند. 
این یک نمونه از وضعیت تازه ای است که با توسعه شبکه و شکل گیری حملات سایبری، پیش روی دستگاه های سیاست خارجی قرار گرفته؛ وضعیتی که به دلیل تازگی، هنوز شیوه های برخورد و واکنش به آن، کاملا مشخص و تجربه شده نیست.
برای اینکه بتوانیم به بحث اصلی دیپلماسی دیجیتالی وارد شویم، ذکر یک مصداق دیگر درباره حملات سایبری و ارتباط آن با دستگاه های وزارت خارجه شاید خالی از لطف نباشد.
چندی پیش دادگاهی در آمریکا، برخلاف موازین حقوق بین الملل، ایران را به اتهام مشارکت غیرمستقیم در اقدامی در جنگ داخلی لبنان که منجر به انفجار در اقامتگاه نظامیان آمریکایی در بیروت و قتل حدود 100 نفر شد، به 5/2میلیارد دلار جریمه محکوم و پول ایران را نیز از محل مطالبات ایران از آمریکا ضبط کرد. درواقع این دادگاه داخلی آمریکا برای هر نفر سرباز آمریکایی که در عملیاتی ظاهراً توسط حزب الله کشته شدند، حدود 25 میلیون دلار غرامت تعیین کرد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود، این است که آیا حمایت دولت ایران از حزب الله لبنان می تواند دلیل کافی برای محکومیت ایران باشد؟ به ویژه اینکه اصلا دادگاه داخلی آمریکا صلاحیت رسیدگی به این موضوع را ندارد. براین اساس، پس از حملات سایبری ویروسی به تاسیسات ایران در صنایع هسته ای، پتروشیمی و ذوب آهن که آسیب و زیان های زیادی را به صنایع سنگین ایران تحمیل کرد، باید دید چه کسانی یا چه دولت هایی آغازگر این حملات زیرساختی و استراتژیک بودند و آیا دولت ایران حق ندارد با رفتار متقابل به عاملان آن پاسخ دهد؟ به ویژه اینکه این اتفاق کاملا آشکار بود و عاملان آن در دوره ای با تمسخر و افتخار می گفتند که این کار را انجام داده اند. اما آیا باید مقامات و مسوولان ایرانی نیز دادگاهی تشکیل داده و خسارت خواهی کنند و بر مبنای همان خسارات 5/2 میلیارد دلاری سربازان آمریکایی کشته شده در بیروت، ایران هم متقابلا برای کشته شدن دانشمندان هسته ای که از سربازان آمریکایی خیلی ارزشمندتر بودند، نفری 250 میلیون دلار درخواست غرامت کنند؟
باید این نکات را هم در نظر داشت که عاملان حملات سایبری به تاسیسات صنعتی ایران چگونه موفق به شناسایی دانشمندان هسته ای ایران و نفوذ در بخش های پتروشیمی و ذوب آهن شدند؟ آیا صرفا نفوذ سایبری و انتقال ویروس بوده یا هک کردن و به دست آوردن اطلاعات هم بوده که باعث شناسایی و به قتل رساندن دانشمندان هسته ای شده است؟
بنابراین مشاهده می کنید که قضیه از یک توسعه علمی بسیار مهم و شگفت انگیز آغاز می شود، به یکباره ابعاد فیلم های جاسوسی پیدا می کند، سپس جرایم و قتل هایی در آن اتفاق می افتد، ضرر و زیان های بسیار بزرگ صنعتی و اقتصادی به وجود می آید، شناسایی های بزرگ استراتژیک در عملیات نظامی اتفاق می افتد و درنهایت به از کار انداختن موتورهای صنعتی در حال کار می رسد که می تواند برای کارخانه ای در روی زمین یا هواپیمایی در آسمان باشد. پس با فعال کردن تنها یک ویروس می توان موتور هواپیماهای جنگی، مسافری، باری و... را از کار انداخت. البته همه این موارد الزاما مربوط به سیاست خارجی نیست، اما همه این ها بالقوه می تواند علیه دستگاه دیپلماسی به کار رود. 

 استفاده دیپلمات ها از شبکه های اجتماعی
در عصر جهانی شدن و فراگیر شدن استفاده از شبکه های اجتماعی که مفهوم دیپلماسی دیجیتالی را به همراه آورده است، ارتباطات سیاسی در صحنه نظام بین الملل به دو صورت انجام می شود. نخست اینکه رهبران کشورها و وزاری امور خارجه، سخنان خود را به صورت باز انجام می دهند. چنانچه دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران وقتی در زمان مذاکرات هسته ای با گروه 1+5 از شبکه های اجتماعی توییتر و  فیس بوک استفاده می کرد، اهداف متفاوتی را به طور همزمان دنبال می کرد ازجمله جذب حامیان، رفع سوءتفاهم، دفاع از خود، گله از طرف مقابل، برانگیختن روزنامه نگاران برای تبلیغ مثبت و... . 
از همین روی پس از تبلیغات وسیع ایران هراسی که براساس شعار نابودسازی اسرائیل از سوی محمود احمدی نژاد انجام شده بود، وقتی در زمان مذاکرات هسته ای که برای به نتیجه رسیدن ایران نیاز به جذب و حمایت افکار عمومی داشت، فرزند یکی از مقامات آمریکایی در آن باره پرسشی کرد، دکتر ظریف در پاسخ گفت که آن حرف ها را شخصی می زد که دیگر نقشی ندارد. درواقع دکتر ظریف از این پیام بهره برد تا زمینه مساعدی را برای جلوگیری از ممانعت و مزاحمت ایجاد کند بدون اینکه با وزیر یا دیپلماتی مذاکره کرده یا سفری انجام داده باشد و درنهایت توانست هدف روشن از مذاکرات هسته ای را که در بالاترین سطح بین المللی انجام شد و یکی از مذاکرات مهم قرن 21 است، به نتیجه مناسب برساند. 
دوم اینکه یک مقدار از ارتباطات سیاسی به صورت غیررسمی اما با اهداف رسمی انجام می شود. پیام های توییتری غیررسمی دونالد ترامپ، رییس جمهور منتخب آمریکا که خطاب به رفقایش و به صورت عمومی مطرح می شود، این پیام را می دهد که او چگونه فکر می کند.
در کل از مجموعه آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت که همچنان بخش مهم ارتباطات سیاسی به طور رسمی از طریق کانال های ایمن در داخل دستگاه وزارت خارجه ها و البته بین وزرای امور خارجه انجام می شود. هرچند بخشی از «مجاری دیپلماتیک» از ابزار کاغذی در دیپلماسی متعارف به ابزار دیجیتالی تبدیل شده است، اما هنوز هم ارتباطات انسانی و چهره به چهره دیپلمات ها از بین نرفته است. به دلیل اینکه این ارتباطات انسانی و بین فردی در میان دیپلمات هاست که باعث ایجاد دوستی و کمک به برقراری و تداوم صلح میان کشورها می شود. ارتباطاتی که محمدجواد ظریف با جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا برقرار کرد و همچنین ارتباطاتی که علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی با ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا برقرار کرد، به طور طبیعی در سرنوشت کشور برای دور شدن از جنگ موثر واقع شد؛ بنابراین ارتباطات انسانی به عنوان کارگزار اصلی دیپلماسی در عصر دیپلماسی دیجیتالی همچنان باقی می ماند.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :