آيا از حجم بازار پستي و سهم هر يک از بازيگران اين عرصه تخميني داريد؟
در ساليان گذشته، بازاري سياه براي ارایه خدمات کوريري شکل گرفته و همچنان هم اين بازار به قوت خود باقي مانده است. آمار دقيقي درباره حجم واقعي اين خدمات وجود ندارد ولي تخمين من اين است که سهم پست دولتي از اين بازار حدود 30 درصد و مابقي آن از طريق شرکتهاي پست خصوصي و نيز بازار سياه تامين ميشود.
اگر هم بخواهم عدد و رقم درباره تعداد مرسوله بگويم، حجم تقاضاي بازار را ميتوان حدود 2 ميليارد بسته در سال تخمين زد. البته اين حجم تقاضا با ظرفيت و نياز بازار متفاوت است. در نتيجه، در هر روز کاري حدود 6 ميليون محموله جابهجا ميشود که سهم پست از اين ميزان جابهجايي، حدود 2 ميليون محموله و در سال حدود 600 ميليون محموله است و تيپاکس هم 16 ميليون محموله در سال جابهجا ميکند.
به اين ترتيب حمل حدود يک ميليارد و 400 ميليون بسته باقيمانده را شرکتهايي که در سايه روشن بازار فعال هستند، انجام ميدهند.
اين مجموعهها عملا زير بار مسووليتهاي حقوقي يک شرکت پستي در قبال مشتريان خود نميروند و از پرداخت ماليات هم طفره رفته و دولت نميتواند مالياتش را از آنها وصول کند. هيچ مرجع مشخصي هم براي شکايت از اين مجموعهها در صورت بروز مشکل و پيگيري تعهداتشان وجود ندارد. اين در حالي است که تيپاکس به صورت شفاف کار کرده و هزينه اين شفافيت را ميپردازد.
طبيعتا در چنين شرايط رقابتي نابرابر، نميتوان کسب و کار را توسعه داد و بايد بحث خصوصيسازي با همان جديتي که آغاز شده، ادامه يابد.
چرا جلوي فعاليت اين کسبوکارهاي در سايه گرفته نمیشود؟
طبيعتا نميتوان به يکباره تغييري در اين بازار به وجود آورد و قطعاً تبعات اجتماعي دارد؛ بنابراين بايد طي فازهايي اين انتقال صورت گيرد که البته چند شرط دارد.
اول اينکه اين جديت در حاکميت وجود داشته باشد و با اپراتورهاي پستي براي کنترل بازار همکاري کند. علاوه بر اين، سازوکار مناسب ساماندهي بازار بايد با همکاري اپراتورها ايجاد شود.
نميتوان با شلاق سراغ اين مجموعهها رفت و دفترشان را پلمب کرد. بلکه بايد راهکاري يافت تا آنها، نسبت به سهم خودشان از بازار، مسووليت قانوني کار را پذيرفته و بهاي لازم بابت آن را نيز پرداخت کنند.
تخمين شما از تقاضاي بالفعل بازار 2 ميليارد بسته است که گفتيد اين ميزان با نياز واقعي و بالقوه تفاوت دارد. اين بازار چطور ميتواند گسترش يابد؟
بله، تقاضاي بازار اکنون حدود 2 ميليارد بسته است و اين ميزان تقاضا در شرايطي است که عرضهکننده خدمات نقشي در اين تقاضا نداشته و مشتري خود به خود براي برطرف کردن نيازش به شرکتهاي پستي مراجعه کرده است؛ اما عرصههايي براي خدماترساني وجود دارد که شايد مشتري به آن واقف نباشد و بايد آن را ايجاد کرد.
براي شفافتر شدن موضوع، از شيوه شکلگيري تيپاکس در 60 سال پيش مثالي ميزنم. در آن زمان از فاکس خبري نبود و بانکها به صورت فيزيکي اسناد خود را رد و بدل ميکردند که اين کار ميان تهران و شهرستانها يک هفته طول ميکشيد و در نتيجه گردش مالي به کندي اتفاق ميافتاد. تيپاکس به بانکها پيشنهاد کرد اين نقلوانتقال را رايگان انجام دهد و اين کار براي نخستين بار، در قالب همکاري با بانک ملي آغاز شد.
بانک، اسناد را تحويل ميداد و تيپاکس با هواپيما آن را ارسال ميکرد و روز بعد اسناد در اهواز يا تبريز به دست بانک مقصد ميرسيد و در عمل گردش مالي سرعت بالايي پيدا کرد. به اين ترتيب، يک نياز تبديل به تقاضا شد و بانکها با کمال ميل پذيرفتند که هزينه اين خدمات را پرداخت کنند. اين مثال نشان ميدهد چطور بخش خصوصي ميتواند با ابتکار وارد عرصه شده و تقاضاي جديدي را خلق کند.
امروزه نيازها در بازار با توجه به رشد فرهنگي و اجتماعي جامعه، روزافزون است. شما ببينيد آژانسهاي اينترنتي يک نياز را تحريک کردند و امروز اين سرويس تبديل به يک تقاضاي مؤثر بالفعل شده است.
کوريرها هم اگر از چشم اندازها اطمينان پيدا کنند، قطعا سرمايهگذاري خواهند کرد و از قبل آن رشد کمي و کيفي اتفاق خواهد افتاد.
رشد کمي به معني افزايش سطح پوششدهي سرويسها در کشور و رشد کيفي نيز به معني تعريف سرويسهاي جديد و افزايش سطح رضايتمندي مشتريان با ارتقاي استانداردها است.
ورود بخش خصوصي به عرصه پستي ميتواند اين ذهنيت را که خدمات پستي، خدمات تنبل و کند است، تغيير داده و در عوض مشتري احساس کند با اطمينان خاطر ميتواند نيازهاي خود را اعلام کند و يک نهاد خصوصي هم مرتب و با کيفيت خوب به اين نيازها پاسخ ميدهد.
چنين مدلي ميتواند روي محيط عمومي کسب و کارها نيز تاثير گذاشته و به رشد بازار کمک کند. اما تا وقتي فقط يکسري خدمات معمول پستي ارائه شود، نارضايتي انباشته ميشود.
برنامه توسعه تيپاکس در سال آينده چيست؟
توسعه فعاليتهاي منطقهاي و بينالمللي در برنامه تيپاکس به عنوان چشمانداز بلندمدت ما مطرح است.
فعاليت در عرصه بينالملل هم شوخي نيست زيرا عرصهاي است که نيروي گريز از مرکز بسيار قدرتمندي دارد و با يک نارسايي کوچک ممکن است از گردونه فعاليت به بيرون پرت شويم. بههمين دليل، بايد سازوکار ورود به فعاليتهاي بينالملل را حتما داشته باشيم.
اکنون ما در مراکز همه استانها و بسياري ديگر از شهرهاي کشور سرويس ميدهيم و وقتي ميگوييم مثلا شهر تهران، يعني همه نقاط اين شهر و حومه آن تحت پوشش تيپاکس است. اين در حالي است که شرکتهايي هستند که نقطهزني کرده و فقط بارهاي 100 تايي و 200 تايي را جمعآوري ميکنند و با ساختاري کوچک و شايد فقط با 15 خودرو، سهم بازاري به اندازه يک سوم تيپاکس دارند.
بنابراين استراتژي عملياتي تيپاکس که يک استراتژي فراگير است، هزينههاي زيادي دارد اما ما هرگز تلاش نکردهايم از اين هزينهها بکاهيم.