آخرین اخبار
facebook Telegram RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی
کد خبر : 254715
تاریخ انتشار : 17 فروردین 1398 11:9
تعداد بازدید : 230

این چه رازی است؟

امیر ناظمی- هوشنگ ابتهاج (سایه) شعری دارد با این بند آغازین: ارغوان این چه رازی است که هر بار بهار،  با عزای دل ما می آید؟ که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است؟
undefined
amirnazemy@
اگر هر سال چنین نبوده باشد، که بوده، امسال اما بهار با عزای دل ما در سیل‌ها آغاز شد. سیل فاجعه نبود، ناآمادگی ما برای مواجهه با آن بود که فاجعه را ساخت! سیل اگر قربانی نمی‌گرفت، نام‌اش پدیده طبیعی است و اگر قربانی بگیرد می‌شود بحران!
اما توسعه نیز همیشه از نقطه‌ای آغاز می‌شود که یک بحران، یک تلنگر، یک تشکیک حمله می‌کند به ساختار متداول و مستقر موجود. جایی که جامعه‌ای نسبت به وضعیت متداول و روزمره‌اش تردید می‌کند یا مجبور به تردید می‌شود. بحران‌های بزرگ گاه سرآغاز تغییرات بزرگ تاریخی نیز بوده‌اند. آن‌چه عجم اوغلو و رابینسون در «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» در خصوص بحران اشاره می‌کنند، استناد به تجربیات جوامعی است که بحران‌ها را خواسته یا ناخواسته تجربه می‌کند و برخی از آن‌ها موفق می‌شوند از بحران‌ها ابزار توسعه درست کنند و درست برخی دیگر نمی‌توانند از بحران‌ها به اندازه‌ی تلخی‌هایش درس‌آموزی داشته باشند.
سیلی که از ما قربانی گرفت، اگر به اندازه‌ یک صدم قربانی‌هایی که گرفت به ما نیاموزد، فاجعه‌بارتر از سیل است. اگر ما نیاموزیم که در سیل بعدی چگونه قربانی ندهیم، اگر نیاموزیم در سیل بعدی چگونه آماده نباشیم، بیش از حد باخته‌ایم!
سیلی که مهمان ناخوانده‌ نوروز ۹۸ در کشور بود، بحرانی است که طبیعت بر ما تحمیل کرد. بحرانی که چه دوست‌اش داشته باشیم و چه نداشته باشیم، از ما قربانی گرفته است. این که آیا به اندازه‌ هزینه‌هایش می‌توانیم از آن بیاموزیم و مانع تکرارش در آینده شویم، پرسشی پیش روی ماست؛ پرسشی که محک ما در آینده نیز خواهد بود.
اما در این سیل آموزه‌هایی نیز کسب کردیم، که چند مورد را مرور می‌کنم.
۱-مشارکت مدنی و جمعی
مشارکت مدنی روند غالب دنیای امروز است. مردمی مشارکت‌جو که تمایل دارند تا از درد سیل‌زده‌ها بکاهند، مشارکت‌جویانی هستند که تلاش می‌کنند تا وضعیت را یک پله رو به جلو برانند.
گذر از بحران‌ها بر اساس درس‌آموزی‌های آن است که توسعه‌آفرین خواهد بود.  درس‌آموزی و جلوگیری از تکرار هر بحرانی اما سخت نیازمند «مشارکت جمعی» مشارکت‌جویان است. به این ترتیب باید ساختار حکمرانی و حاکمیت آمادگی لازم برای پذیرش و جذب این مشارکت‌ها را داشته باشد.
شرکت‌های نوپا و فعالان حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات در این بحران بیشتر از گذشته به چشم آمدند، چرا که در دنیای امروز سهم این فناوری در جامعه و مدیریت بحران بزرگ شده است.
پیاده‌سازی ایده‌ی «هشداردهی مکان‌محور» و استفاده از فلش مسیج در زمان چند روزه توسط اپراتورها و با همکاری سازمان فناوری اطلاعات شهرداری تهران و با حمایت شهردار تهران و به ابتکار وزارت ارتباطات شاید از منظر فنی ساده به نظر برسد، اما از منظر اجتماعی گامی بزرگ بود. گامی که در آن در مدت کوتاه و بیش از هر عاملی متکی بر مشارکت مدنی وجمعی شهروندان استوار بود.
همچنین افزوده شدن لایه‌های مربوط به سیلاب‌ها و مناطق پرخطر در اپ‌های نقشه مانند نشان و بلد و همچنین ایجاد افزونه‌هایی در پیام‌رسان‌ها همگی زمینه‌ساز بروز و ظهور این نوع از مشارکت شد.
در مشارکت مدنی،مشارکت‌جو این بار زمان، مهارت و انرژی‌اش را در اختیار توسعه قرار می‌دهد. مشارکت‌جویان این نوع توسعه‌ها با مهارت خود فناوری را به کار گرفتند و با صرف انرژی شدید در زمانی بسیار کوتاه آن را پیاده‌سازی کردند.
۲-نیاز به به‌روزرسانی
مدیریت بحران کشور هنوز فناورانه نشده است. هنوز مدیران سنتی به کارکردها و ظرفیت‌های فناوری در مدیریت بحران آگاه نیستند. مدیران بحران همچنان دلداده روش‌های گذشته هستند. شاید رازی که ابتهاج در شعرش پرسش می‌کند، همین موضوع است. ما نیاز به بهبود و ارتقاء دیدگاه و ظرفیت‌های خود داریم.
بحران شاید بزرگ نبود، اما قربانی گرفت و تنها راه یادبود قربانیان‌اش جلوگیری از تکرارش برای بازماندگان است.
*رییس سازمان فناوری اطلاعات 


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :