شانون محتوای اطلاعات را اینگونه تعریف کرد: «میزان متوسط حیرتی که گیرنده دریافت میکند!»
اینکه ما چقدر از شنیدن آن حرف حیرتزده میشویم، یعنی ما چقدر اطلاعات دریافت کردهایم! مادربزرگ از «دادادا...» گفتنهای نیکی نه تنها حیرتزده نمیشد، بلکه برایش قابل پیشبینی هم بود، پس محتوای اطلاعاتی حرفهای نیکی صفر بود!
در حسرت حیرت
مدام صفحه شبکه اجتماعی را بهروزرسانی میکنم برای رسیدن خبر و پست تازه مدام روزنامه را زیر و رو میکنم در انتظار حیرت! اگر حرفهای یک سیاستمدار یا بیانههای رسمی یا اخبار هم برایتان همانقدر قابل پیشبینی باشد و شما را حیرتزده نکند، پس سخنان او هم برایتان هیچ محتوای اطلاعاتی ندارد!
اگر پستها تکرار و واگویی و بازنشر یک حرف هستند، یعنی خبرها حسرت حیرت را بر دلم گذاشتهاند.
انگار ظرفیت شبکههای اجتماعی یا روزنامهها به هدر رفته است.
بگذارید سوال شانون را اینطور بپرسم: ظرفیت اطلاعرسانی تلگرام یا اینستاگرام یا سروش چقدر است؟
ظرفیت اطلاعاتی
«محتوای اطلاعات» اما وابسته به گیرنده است. یک حادثه ساده مثل عید نوروز برای ما هیچ حیرتی نیست، چون سالها دیدهایم؛ اما برای نیکا (دختر برادرم) که ۳ سال دارد، عید امسال پر بود از حیرت! نیکا یک هفته مهمان مادربزرگاش بود و همه در کنارش بودند، نیکا حیرتزده بود و هر صبح با ترس تمام شدن عید از خواب برمیخاست.
هرچه میزان حیرتی که تولید میشود بیشتر باشد، یعنی ما از ظرفیت ارتباطی بیشتر استفاده کردهایم.
اگر یک رسانه یا یک کانال تلگرامی یا ... سخنان سیاستمداری را منتشر کند، که هیچکس را حیرتزده نکند، یعنی محتوای اطلاعاتیاش صفر است، و این یعنی سکوت آن سیاستمدار، بهتر از سخنرانی او بوده است، و این همان چیزی است که آن سیاستمدار باید یاد بگیرد!
اگر خبری که میخوانید حیرتزدهتان نمیکند یعنی از ظرفیت آن رسانه درست استفاده نشده است.
ما عادت کردهایم به خبرهای کوتاهی که بر حیرتمان بیفزاید. ما به حیرتهای ساندویچی به حیرتهای فستفودی معتاد شدهایم. حیرتهای کوتاهی که عمر حیرتشان نیز کوتاه است. خبرهایی که کوتاه است و به همان اندازه تاریخ انقضایشان نیز کوتاه است.
حیرت نیکا ۱۳ روز طول کشید، یک نوروز تمام و البته حیرتی خواهد بود به طول یک عمر!
مثل حیرتی که از خواندن قوانین نیوتن برای ما و برای بشر بود. خواندناش طولانی بود و حیرتش طولانی و تاریخ انقضایش نیز طولانی!
حالا روزنامهها دیگر برای خواندن خبرها نیستند، خبرهای کوتاه را از شبکههای اجتماعی پیشتر خواندهایم.
حالا کارکرد روزنامه تولید حیرتهای عمیقتر و طولانیتر است که در یادداشتها و تحلیلها ایجاد میشود. حیرتی که بر خلاف ذائقه این روزهای ما که عادت کرده است به همه حیرتهای سریع و کوتاه و کوتاهمدت؛ اتفاقا باید طولانیتر باشد.
فناوری اطلاعات و ارتباطات و شبکههای اجتماعی کارکرد روزنامهها را تغییر داده است و به همین دلیل است که باید دیگر انتظارمان را از روزنامهها تغییر دهیم؛ باید به دنبال تحلیلها باشیم نه خبرها!
باید حیرتهای کوتاهمدت را در شبکههای اجتماعی، حیرتهای میانمدتتر را در روزنامهها دنبال کنیم و حیرتهای طولانیمدت
را در کتابها!
روزنامه فناوران اگرچه روزهای سختی را در جنگ با کاغذ سپری میکند، اما باید بیشتر هم در سال پیش رو انرژیاش را بگذارد بر تحلیلها و نه خبرها! به امید موفقیتشان و خواندن حیرتهایی که در شبکههای اجتماعی پیدایشان نمیکنیم!