آخرین اخبار
facebook Telegram RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی
کد خبر : 268783
تاریخ انتشار : 15 اردیبهشت 1399 10:58
تعداد بازدید : 4739

اینستاگرام چگونه دنیای ما را تغییر داد

اینستاگرام کارش را به عنوان یک پلتفرم اشتراک تصویر آغاز کرد، اما خیلی سریع به تاثیرگذارترین اپلیکیشن نسل ما بدل شد. حالا، کتابی منتشر شده که به افشای کشمکش ها و اختلاف نظرها بین بنیان گذاران و مدیران این شبکه اجتماعی محبوب پرداخته است.
undefined

فناوران- روزی از روزها در پاییز سال 2015، تغییری کوچک اما مهم در دفاتر اینستاگرام در منلوپارک کالیفرنیا رخ داد. در آن روز، کارکنان که به سر کار آمدند، با سطل آشغالی زیر میزشان مواجه شدند. آنها دیگر لازم نبود وقتی غذای رایگان محل کارشان را می خوردند، برای دور انداختن آن از پشت میزشان بلند شوند و به این ترتیب، بهره وری آنها افزایش می یافت. اما این سطل آشغال ها را چه کسی آنجا  گذاشته بود؟ ایده این سطل ها متعلق به فیس بوک بود که در سال 2012 اینستاگرام را به مبلغ یک میلیارد دلار خریداری کرده بود.
کوین سیستروم (Kevin Systrom) هم بنیان گذار اینستاگرام از این سطل آشغال ها خوشش نمی آمد. او از جعبه های مقوایی هم که روی میز کارکنان گذاشته شده بود که اسناد کاغذی و سایر تجهیزات شان را در آن بگذارند، دل خوشی نداشت. سیستروم از بادکنک های تولد هم که این سو و آن سو نصب شده بود بدش می آمد. او پس از برداشته شدن سطل آشغال ها گفت که دفاتر اینستاگرام باید نشان دهنده روح حاکم بر این شرکت باشد. این ساختمان ها باید زیبا، ساده و روزآمد باشد؛ درست مثل خود این اپلیکیشن.
سارا فرایر (Sarah Frier) نویسنده کتاب «بدون فیلتر: داستانی اختصاصی درباره اینکه اینستاگرام چگونه کسب وکار، مشاهیر و فرهنگ ما را متحول کرد» (No Filter: The Inside Story of How Instagram Transformed Business, Celebrity and Our Culture) این ماجرا را به سه دلیل مهم می داند. اول اینکه این ماجرا نشان دهنده حساسیت های زیبایی شناختی سیستروم است. دوم اینکه از ناامیدی او از فیس بوک حکایت می کند (یک سال پیش از آن، سیستروم پوسترهای انگیزشی متعلق به فیس بوک به عنوان شرکت مادر را از دیوارهای اینستاگرام پایین کشیده بود. این پوسترها حاوی شعاری با این مفهوم بود که اتمام کار بهتر از رسیدن به حالت ایده آل است) و سوم؛ در حالی که این اتفاق روی محیط کار کارکنان اینستاگرام تاثیرگذاشته بود، اما آن گونه که فرایر توضیح می دهد، این موضوع نشان دهنده مساله ای بود که کاربران این شبکه اجتماعی با آن مواجه بودند. آنها از پست کردن محتوا می ترسیدند چون فکر می کردند اینستاگرام کمال طلب است.
یک دهه پس از خلق اینستاگرام، این شبکه اجتماعی زندگی ما را به شدت تغییر داده است. کمال گرایی اینستاگرامی موجب افزایش تعداد جراحی های پلاستیک با الهام از فیلترهای تصویر این شبکه اجتماعی و دسرهایی پرحجمی شده که در دهان هم جا نمی شوند، اما برای پست تصاویر آنلاین مناسب هستند.
اما چگونه این سرویس اشتراک گذاری عکس توانسته در 8 سال یک میلیارد کاربر جذب کند؟ آیا اینستاگرام نشان دهنده ارزش های ماست یا سازنده آنها؟ و اگر این سرویس در حال ایجاد ارزش های ماست، آیا نباید درباره طرز تفکر و انگیزه های مردان پشت این اپلیکیشن بیشتر بدانیم؟
فرایر می گوید: کتاب «بدون فیلتر» روایتی کامل از تولد و رشد اینستاگرام است که با استفاده از خاطرات افراد آگاه در این شرکت نوشته شده است. فرایر برای تهیه این کتاب، به مدت یک سال، هر روز با یک نفر مصاحبه کرده که بسیاری از این افراد، بدون اجازه فیس بوک حرف زده اند و به همین دلیل هویت اکثر مصاحبه شوندگان فاش نشده است.
ویراستار این کتاب به فرایر گفته بود که وقتی این کتاب را بنویس که یکصد مورد حرف تازه داشته باشی که کسی آن را نداند. فرایر به بیش از این میزان اطلاعات تازه دست یافت.
بر پایه یکی از این داستان های شنیده نشده و دست اول، کلبه جنگلی اشتون کوچر (بازیگر هالیوود) صبح یک روز دچار آتش سوزی می شود و کوین سیستروم او را نجات می دهد. کوچر نیز برای جبران، یک میهمانی می گیرد و در آن، سیستروم را به هنرمندان و مشاهیری مثل آریانا گرانده معرفی می کند و این ماجرا موجب افزایش اعتماد سلبریتی ها به اینستاگرام می شود. داستان دیگر این است که پس از فروش اینستاگرام به فیس بوک، کل تیم اینستاگرام به هزینه شرکت به لاس وگاس سفر می کنند و در هتل بین المللی ترامپ اقامت می کنند. آنجا ایوانکا ترامپ برای آنها نامه تبریک ارسال می کند.
اما این شایعات، بخش اصلی کتاب فرایر نیست. قلب کتاب «بدون فیلتر» به زوایای زندگی کوین سیستروم اختصاص دارد که بسیار روشنگر است؛ دانشجوی دانشگاه استنفورد که در 25 سالگی، زمانی که در بخش بازاریابی گوگل کار می کرد، شرکت اینستاگرام را با همکاری مهندس نرم افزار و دوستش، مایک کرایگر (Mike Krieger) در سال 2009 بنیان نهاد. ایده اولیه سیستروم، وب سایتی به نام Burbn بود که وقتی افراد جشن و میهمانی می گرفتند، به دوستان شان اطلاع داده می شد. اسم این وب سایت هم به خاطر علاقه سیستروم به نوشیدنی بوربن انتخاب شده بود.
در طول این کتاب، اشتیاق سیستروم به اعتبار و نفوذ نمایش داده می شود. سیستروم نوشیدنی های درجه یک می نوشید و دوچرخه سواری می کرد. او حتی قهوه رایگانی را که فیس بوک به کارکنان می داد، حذف کرد و به جای آن، دانه های قهوه مرغوب را به شرکت آورد.
به گفته فرایر، اینستاگرام، به نوعی نشان دهنده اشتیاق خالقان آن برای کمال و اعتقاد آنها به کمال است.
سیستروم، پس از چندی متوجه نیاز بازار به اپلیکیشنی شد که به کاربران برای اشتراک گذاری سریع تصاویر از روی گوشی موبایل شان کمک کند و به این ترتیب، وب سایت بوربن به اینستاگرام تبدیل شد. اما مشکل دیگری نیز وجود داشت که او درصدد حل آن برآمده بود، اینکه در آن زمان، دوربین های موبایل کیفیت چندانی نداشت و عکس های خوبی نمی گرفت. وقتی اینستاگرام به بازار آمد، همراه خود فیلترهایی داشت که کاربران از طریق آن تصاویرشان، و به تبع آن زندگی روزمره شان را، جذاب تر نشان می دادند. و از همین جا، همین کمال جویی به مدد فیلترهای تلگرام، واقعیت زندگی ما را وارونه کرد.
فرایر می گوید: فیلتر اینستاگرام، مانند این است که در توییتر دکمه ای داشته باشید که شما را باهوش تر بکند.
به گفته فرایر، اینستاگرام در روزهای اولیه خود، به شدت متکی به نیروی انسانی شرکت بود و از آنجا که مکانیزمی برای محبوب سازی و معرفی ویروسی این اپلیکیشن نبود و هنوز امکان اشتراک گذاری پست ها فراهم نبود، کارمندان اینستاگرام به صورت دستی، تصاویری را انتخاب می کردند و آنها را در صفحه «محبوب ها» قرار می داند. این چیزی است که کاربران هرگز متوجه آن نمی شدند.برای مثال در سال 2013، یکی از کارمندان اینستاگرام، تصمیم گرفت روی حیوانات خانگی متمرکز شود. او به دنبال سگ ها، پرنده ها و سایر حیوانات خوشگل و بانمک می گشت و تصاویر آنها را در صفحه رسمی اینستاگرام (@instagram) قرار می داد. کتاب فرایر نشان می دهد که تصمیم شخصی این کارمند اینستاگرام، به صورت جدی روی زندگی  برخی کاربران تاثیرگذار بوده است. برای نمونه، کورتنی دشر (Courtney Dasher) صاحب سگی با نمک و جذاب به نام تونا (Tuna)، از کار خود استعفا کرد و با ایجاد صفحه ای برای سگش،  به امرار معاش می پردازد. دشر به فرایر گفت که تماشای تصاویر سگ او به طرفدارانش کمک می کند که بهتر بر خشم و افسردگی غلبه کنند. به این ترتیب سلیقه یک کارمند اینستاگرام، مستقیما عادات و شیوه زندگی دو میلیون کاربری را تحت تاثیر قرار داده که امروز صفحه «تونا» را دنبال می کنند.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :